نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم:
درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار!
خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو!
. کلبه ي غريبي ام را پيدا کن، کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام!
درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو!
حرير غمش را کنار بزن
مرا مي يابي رهگذري بودم که ميگذشت
taghdim be kasi ke asheghesh bo0damo ghdramo nadonest

:: بازدید از این مطلب : 670
|
امتیاز مطلب : 205
|
تعداد امتیازدهندگان : 57
|
مجموع امتیاز : 57